شنبه 17 بهمن 1394 ساعت 10:17 |
بازدید : 212 |
نوشته شده به دست کرامت |
(نظرات )
آب در هاون کوبیدن است اینکه مَن شعر بِنویسَم و تو فال قَهوه بگیری. وقتی؛ آخَرِ همه شعرهای مَن تو می آیی؛ و تهِ همه ی فنجان های تو مَن میروَم!!
.
.
اگر از پایان گرفتن غم هایت نا امید شده ای، به خاطر بیاور زیباترین صبحی که تا به حال تجربه کرده ای را مدیون صبرت در برابر سیاه ترین شبی هستی که هیچ دلیلی برای تمام شدن آن نمی دیدی …
.
.
دیگر عکس هایش آرامم نمی کند من به دستانش نیاز دارم خدایا بهشت آسمانیت را نمی خواهم! من اهل دوزخم!!! آغوش آنکه عاشقانه هایم را برایش می سرایم به من برسان من خودم بهشت را در آغوش او می سازم!!!
.
.
ستاره ای شده ام غرق آسمان دلت که راه عشق کشاندم به کهکشان دلت پریده ام همه ی انتظار عالم را به سمت روشن آرام آشیان دلت مرا به سفره ای از شعر و شور مهمان کن هزار قصه بگو با من از زبان دلت تمام خستگی ام را به دست جاده بده مرا همیشه نگه دار در امان دلت …
.
.
چای مینوشیدم…. یکباره دلتنگش شدم بغض کردم و اشک در چشمانم حلقه زد…. همه با تعجب نگاهم کردند!!! لبخند تلخی زدم و گفتم:چقدر داغ بود!….
.
هـــزار سال پیرتر شده ام … نمی دانم بــــــــوسه تـــــــــو مرا هــــــــزار ســــالــــه کــرد یا زمــین هـــــــزار بار بیشتر به دور خورشید گشته است …
میخندم دیگر تب هم ندارم داغ هم نیستم دیگر به یاد تو هم نیستم. سرد سرد شده ام کسی چه میداند شاید دق کرده ام .
.
کـاش مـی فـهـمیـدی …. قـهـر میـکنم تـا دسـتـم را مـحـکمتر بگیـری و بـلـنـدتـر بـگـویی: بـمان… نـه ایـنـکـه شـانـه بـالا بـیـنـدازی ؛ و آرام بگویی هـر طور راحـتـى
.
هوای تــــــو … اجابت تمام عـــــــــشــق است و من به تــــــــو شکوه یک قنوت عـــاشـقــانه را پیــــــش مـــی کــشـم عــــــزیز دوســـــتت دارم به اندازه ی همه ی دارایی ام کــــه تویــــی …
.
.
می دانی دخترانه ترین تعبیرم از تو چه بود؟مثل ناخن ترک خورده ام می ماندی… دلم نمیخواست کوتاهت کنم.حیفم می آمد.. .طول کشید تا انقدر شده بودی…خیلی دوستت داشتم. بودنت به من اعتماد به نفس میداد… ولی آخر بی اجازه ی من…گیر کردی به جایی و اشکم را در آوردی…تمام تنم تیر کشید. دیشب ریشه ات را از ته زدم…برای همیشه
.
.
و چـای … بـــهـــانه عاشقانــــه خوبــــی ست بــــرای بــــا تــــــــو نـــــشـــســــتـن؛ حیــاط آب زده ، تـــخـت چــــوبـی و مـــــــن و تــــــــــــو … چــــقـــدر بــــوســــه … چـــه عصـــری چــه خــانه خــــوبی ست …
انسان ها زود پشیمان می شوند….گاه از گفته هایشان گاه از نگفته هایشان اما سراغ ندارم کسی را که از” لبخند زدن ” پشیمان شده باشد!